زینب(س) زینت برادر
تاریخ مردان بزرگی دارد؛ ولی بیگمان در کنار این مردان بزرگ همواره زنانی بزرگ بودهاند که کمتر دیده شدهاند؛ زیرا خداوند انسان را جفت آفریده است. البته همسران همیشه کفو و همتراز یکدیگر نبودهاند،گاه مردانی با همسرانی بودند که در سطح ایشان نبوده یا زنانی که شوهرانی در سطح خود نداشتهاند.
تاریخ از پیامبرانی یاد میکند که زنانی داشتهاند که نه تنها در سطح ایشان نبودند بلکه حتی در سطح زنان عادی نیز نبودند و پیامبران(ع) چنان از سعه صدری برخوردار بودند که با چنین زنانی عمری به سر میبردند و از اذیت و آزارشان به تنگ نمیآمدند، بلکه تحمل کرده و میکوشیدند که آنها را به راه آورند، ولی چنان از نظر فکری و عقلی و عملی پائین بودند که بهترین بیان و سلوک پیامبران نیز تاثیری در این سنگدلان بهجا نمیگذاشت. بهطوری که حضرت نوح(ع) با زنی مواجه بود که همراه با کافران به تمسخر حضرت میپرداخت و مسائل خانوادگی را در اختیار دشمنان قرار میداد و خیانت میورزید. حضرت لوط(ع) نیز زنی داشت که اخبار خانه را به دشمنان میرساند و با مردان و زنان همجنسباز همکاری داشت و از ورود فرشتگان جوان و زیبا به خانه حضرت(ع) به دشمنان خبر میبرد.(تحریم، آیه 10)
در مقابل زنانی بودند که گرفتار مردانی پلید و کافر بودند که در سطح و اندازهشان نبوده و هر چند که از نظر مقام، کفو و هم تراز بودند، ولی از نظر فکر و عقل و عمل بسیاربا هم تفاوت داشتند. حضرت آسیه(س) گرفتار فرعون مصر بود. (همان، آیه 11) بهطوری که فرعون او را به بدترین شکل به شهادت میرساند. فرعون فرمان داد دستها و پاهای آسیه را به چهار میخی که در زمین نصب کرده بودند بستند و او را در برابر تابش سوزان خورشید نهادند و سنگ بسیار بزرگی را روی سینهاش گذاشتند. او نیمهنیمه نفس میکشید و در زیر شکنجه بسیار سختی قرار داشت. اینگونه بود تا به شهادت رسید. (بحارالانوار، ج 13، ص 164)
پیامبر گرامی(ص) نیز همانگونه که زنی چون حضرت خدیجه(س) داشت که اسوه زنان جهان بود، از زنانی برخوردار بود که خداوند در سوره تحریم به آن حضرت(ص) اعلام میکند که اگر خواست آنها را طلاق دهد تا زنانی بهتر در اختیارشان قرار دهد. (تحریم، آیات 1 تا 5) اما آن حضرت(ص) با بزرگواری و سعه صدر خویش اذیت و آزارهای آنان را تحمل کرد. پیامبر(ص) پس از شهادت حضرت خدیجه(س) در دوره محاصره اقتصادی در شعب ابیطالب هیچ کفو و همترازی را در میان زنان نیافت و اینجا بود که دخترش فاطمه(س) در نقش امابیها به مادری پدرش ظاهر شد تا بتواند آرامش بهشتی را به ایشان هدیه کند. از این رو آن حضرت همواره برای دیدن دخترش میشتافت و در کنارش بوی بهشت را استشمام میکرد.
امام حسن مجتبی(ع) گرفتار زنی بود که او را با ریختن زهر در آب به شهادت میرساند و خدمتی بزرگ به معاویه و دولت اموی و سفیانی میکند و همچنین امام جواد(ع) را زنی به نام امالفضل دختر مامون عباسی در 25 یا 27 سالگی به شهادت میرساند.
در برخی از روایات است که در کنار حضرت فاطمه معصومه(س) در قم 6 دختر دوشیزه دفن هستند که آنان به سبب اینکه هم ترازی نیافتند ازدواج نکردند.
داستان حضرت فاطمه(س) نیز اینگونه است که اگر امیرمومنان علی(ع) نبود، همسطح و کفوی برای ایشان نبود.
امام حسین(ع) هر چند که از زنانی بزرگوار چون شهربانو مادر امام زینالعابدین(ع) برخوردار بود و زنی چون رباب را به همسری داشت، ولی هیچ تردیدی نیست که تنها خواهر ایشان بود که در سطح و ترازی بود که بتواند در خدمت حضرت باشد.
حضرت زینب(س) نه تنها خواهری عزیز برای آن حضرت(ع) بود بلکه چون مادری برادرش را مورد مهر ومحبت وتوجه قرار میداد. لذا نقشی را که حضرت فاطمه(س) برای پیامبر(ص) ایفا میکرد، حضرت زینب(س) برای برادرش امامحسین(ع) به انجام میرساند.
حضرت زینب(س) در طول زندگیاش بهویژه در کربلا و پس از آن نشان داد که تا چه اندازه به کمال رسیده است که زینت برادر میشود و هر جا خورشید حسینی میدرخشد، ماه زینبی است که در پیرامون ایشان میگردد. در شبهای تاریک پس از شهادت خورشید است که ماه زینبی، زینتبخش نام حسین(ع) میشود و نور و بازتاب آفتاب درخشان خورشید شهید در طیف میگردد.
از این روست که گفتهاند کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود؛ زیرا این ماه آسمان ولایت است که خورشید را در شب تاریک اموی بازتاب میدهد و نور ایشان را به تمام جهان میتاباند و چه زیبا زیبایی کربلا را در سیمای «ما رایت الا جمیلا» به نمایش میگذارد.
منبع: کیهان