شعر مهدوی
27 خرداد 1395 توسط مرضيه موسوي ندوشن
بيا که دستِ تبر قامتِ بهار شکست
سبوی حوصله را سنگِ انتظار شکست
مسيحِ عاطفه تا آسمان عروج نمود
صليبِ ثانيه ها روحِ اعتبار شکست
قسم به صبحِ کبوتر ، به شاخه ی زيتون
حريم آينه با موجِ انفجار شکست
تو را به خونِ شقايق بيا بخوان از نو
حماسه ای که به ترفندِ روزگار شکست
به قابِ پنجره تصويرِ اشک می خندد
خبردهند اگر : سيم خاردار شکست
وتا هميشه زمين ، ميزبانِ عاطفه هاست
خبر دهند اگر : صبرِ ذوالفقار شکست
سيّد فضل الله طباطبايی ندوشن (اميد)