یاس کبود

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

خطبه سيد ساجدين در بازگشت به مدينه

04 آبان 1395 توسط مرضيه موسوي ندوشن

پس از آنکه بشیر بن حذلم، خبر رسیدن کاروان خاندان امام حسین علیه السلام را به مردم مدینه اعلام کرد، و مردم یکپارچه گریان به استقبال کاروان شتافتند، امام سجاد علیه السلام با دست خود آن ها را ساکت کرد. آن‌گاه چنین خطبه خواند:

« سپاس خداوندی راست که پرودگار دو جهان است و فرمانروای روز جزا و آفریننده همه مخلوقات. خداوندی که عقل‌ها قدرت درکش را ندارند، و رازهای پنهان، نزد او آشکار است.

خداوند را به خاطر سختی‌های روزگار و داغ‌های دردناک و مصیبتهای بزرگ و سخت و اندوه آوری که به ما رسید، سپاس می‌گزارم.

حمد خدای را که ما را با مصیبت‌های بزرگ و حادثه بزرگی که در اسلام واقع شد، آزمود. ای مردم، اباعبدالله و عترت او کشته شدند و زنانش اسیر، و سر مقدس او را بالای نیزه در شهرها گرداندند، و این مصیبتی است که نظیر و مانندی ندارد. امام سجاد

ای مردم! پس از این مصیبت، کدام یک از مردان شما دلشاد خواهد بود؟ کدام دلی است که از غم و اندوه خالی بماند و کدام چشمی که از ریختن اشک خودداری کند؟ در صورتی که هفت آسمان بر او گریستند و ارکان آسمان‌ها به خروش آمد، زمین نالید و درختان و ماهیان و امواج دریاها و فرشتگان مقرب و همه اهل آسمان‌ها در این مصیبت عزادار شدند.

ای مردم! کدام دلی است که از کشته شدن حسین علیه السلام نشکند؟ کدام چشمی که بر او نگرید و کدام گوشی که بتواند این مصیبت بزرگ را که بر اسلام وارد شده است، بشنود و کر نشود؟

ای مردم! ما را پراکنده ساختند و از شهرهای خود دور کردند، گویا اهل ترکستان یا کابل باشیم! بی آنکه مرتکب جرم و گناهی شده یا تغییری در دین اسلام داده باشیم. چنین برخوردی را از گذشتگان به یاد نداریم و این جز بدعت چیز دیگری نیست.

به خدا قسم اگر پیغمبر اکرم صل الله علیه وآله به جای سفارش به رعایت حال ما خاندانش، فرمان می‌داد با ما جنگ کنند، بیش از این نمی توانستند کاری بکنند.

انالله و اناالیه راجعون. مصیبت ما چه بزرگ و دردناک و سوزاننده و سخت و تلخ و دشوار بود. از خدای متعال خواهانیم که در برابر این مصائب به ما اجر و رحمت عطا کند؛ زیرا او قادر و انتقام‌گیرنده است.»

منبع: لهوف سید بن طاووس، ص 237.

 نظر دهید »

كرامات امام حسين عليه السلام

01 آبان 1395 توسط مرضيه موسوي ندوشن

از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود:روزي زني در دوركعبه طواف مي كرد،دنبال او مردي بود،ان زن بازويش را ازميان جامه بيرون آورد آن مرد شهوت پرست دستش را به سوي او دراز كرد وبازوي اورا گرفت همانجا دستش به بازوي جسبيد پس از قطع طواف ان دو را نزدوالي وفرماندار وقت بردند.فرماندار ،فقها وعلما راحاضر كردومردم اجتماع كردند،علما اظهار داشتند:"كه بايد دست مرد قطع شود جون جنايتكار است.

فرماندار گفت:ببينيدآيادر اينجا كسي از فرزندان پيامبرصلي الله عليه وسلم هست؟گفتند :اري امام حسين عليه السلام شب گذشته واردشده،فرماندار كس را نزد امام فرستادواورا دعوت كرد.وقتي كه امام حسين عليه السلام در آن مجلس حاضر شد،وان زن ومردرادر ان حال ديد به طرف خانه ي خدا امد وكنار كعبه دستش را به آسمان بلند كرد وس ازتوقف طولاني ودعاونيايش نزد انها امد ودست ان مرد رااز دست ان زن ،آزاد ساخت

والي گفت آيا اين مرد را بخاطر جنايتش كيفر نمي دهي؟فرمود:نه

از بي وفايي روزگار ان كه گويد:اين مرد همان “جمال"ساربان بودكه شب يازدهم بعداز عاشورا دست امام حسين عليه السلام را قطع نمود

برگرفته از كتاب:پندهاي جاويدان،نويسنده :محمد محمدي اشتهاردي

 2 نظر

سرانجام نفرین امام جواد

10 شهریور 1395 توسط مرضيه موسوي ندوشن

مسعودی در کتاب اثباه الوصیه می نویسد :((هنگامی که امام جواد علیه السلام به بغداد آمد معتصم و جعفر پیوسته در فکر کشتن امام بودند . جعفر خواهرش ام الفضل را برای توطئه خود برگزید . معتصم و جعفر خوشه انگور رازقی را زهر اگین کردند و محرمانه به ام الفضل دادند . او انگور را نزد امام جواد نهادند و آن حضرت انگور رازقی را دوست می داشت، از آن خورد . ساعتی نگذشت که امام جواد علیه السلام مسموم شده است . ام الفضل که همان دم پشیمان شده بود گریست. امام جواد به او فرمود:این گریه چیست؟سوگند به خدا به فقیری گرفتار شوی که قابل جبران نیست و به بلایی دچار شوی که پنهان نمی ماند .

نفرین امام موثر واقع شد و پس از مدتی زخمی در مخفی ترین اعضا ی ام الفضل پیدا شد و او همه ی دارایی اش را صرف درمان خود کرد و سودی نداشت و سر انجام در نهایت فقر و بد بختی به هلاکت رسید . برادرش جعفر نیز در حال مستی به چاهی افتاد و مرد . 

برگرفته از کتاب :پند های جاویدان ، اثر :محمد محمدی اشتهاردی ،صفحه 684

 1 نظر

فضايل و مناقب امام جواد (عليه السلام)

08 شهریور 1395 توسط مرضيه موسوي ندوشن

درمنابع، فضایل متعددی برای آن حضرت ذکر شده است که از جمله مهم‌ترین آنها، برتری آن حضرت در مناظرات و مباحث علمی با دانشمندان آن روزگار در عین کودک بودن امام است. به نمونه‌هایی از آنها در بخش مناظرات اشاره شد.

همچنین کرامات متعددی نیز از انجام امور معجزه‌گونه برای آن حضرت نقل شده است از جمله:

قطب راوندی از محمد بن میمون نقل می‌کند: حضرت جواد در ایامی که کودک بود و امام رضا هنوز به خراسان نرفته بود، سفری به مکه نمود و من نیز در خدمت آن حضرت بودم. چون خواستم برگردم، به آن حضرت گفتم: من می‌خواهم به مدینه بروم؛ کاغذی برای ابوجعفر محمد تقی بنویسید تا من ببرم. حضرت تبسمی فرمود و نامه‌ای نوشت. من آن را به مدینه آوردم و در آن وقت چشمان من نابینا شده بود. پس موفق خادم، حضرت محمد تقی را آورد در حالی که در مهد جای داشت پس من نامه را به آن حضرت دادم. حضرت به موفق فرمود مهر از نامه بردار و کاغذ را باز کن. آنگاه فرمود ای محمد احوال چشمت چگونه است؟ عرض کردم یابن رسول الله چشمم علیل شده و بینائی‌اش از دست رفته. پس حضرت دست مبارک به چشمان من کشید. از برکت دست آن حضرت چشمان من شفا یافت. پس من دست و پای آن جناب را بوسیدم و از خدمتش بیرون آمدم در حالیکه بینا بودم.1

همچنین نقل شده است که در سفر بازگشت امام جواد(ع) از بغداد به مدینه، گروهی از مردم برای خداحافظی، امام را تا خارج شهر بدرقه کردند، هنگام نماز مغرب به محلی که مسجدی قدیمی داشت رسیدند. امام به آن مسجد رفت تا نماز بخواند. در حیاط مسجد درخت سدری بود که تا آن زمان میوه نداده بود. آن حضرت آبی خواست و در کنار آن درخت وضو گرفت و نماز را به جماعت اقامه کرد و پس از نماز سجده شکر به‌جا آورد. آنگاه با مردم خداحافظی کرد و رفت. فردای آن شب درخت به بار نشست و میوه خوبی داد مردم از این موضوع بسیار تعجب کردند. از شیخ مفید نقل کرده‌اند که سال‌ها بعد خود این درخت را دیده و از میوه آن خورده است.2

1:منتهی الآمال، ج۲، ص۵۸۶

2:ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۹۰؛ شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۷۸؛ فتال نیشابوری، همان، ص۲۴۱و۲۴۲.

 1 نظر

چه کسانی ندای «هل من ناصر ینصرنی » ارباب را شنیدند .

04 مرداد 1395 توسط مرضيه موسوي ندوشن

«روایت هل من ناصر ینصرنی » حسرتیست که در پهنه ی تاریخ دذر دل شیعه جا مانده است . هر کدام با این افسوس دست به گریبان است که ای  کاش در آن زمان و در آن سرزمین بیدار و ستم می بودند و فریاد یاری خواستن مولایشان را لبیک می گفتند ولی چه سود که زمان گذشته باز نمی گردد . اما امروز و در فتنه های اخر الزمان گویا دوباره این فراد بلند است چرا که دست ناپاک سوداگران بازار مکاره دنیا به سمت پاک تزین حرم ها دراز شده است . تیر مسمومی که گلوی نازک علی اصغر را در هم درید ، حرم مدافع حریم ولیت را نشانه رفته است . امروز فرصتیست تا انسانهای آزاده با عهدی که شبهای عاشورا با سید وسالار شهیدان می بستند استوار بمانند و عزم جزم کنند بر دفاع از همه پاکی ها در برابر همه ی ظلمتها و نا پاکی ها . اینجاست که همه می توانند مرحمی باشند بر این دردی که تا ابد در دل اهل بیت سید الشهدا ماند ، وقتی ندا بر آمئد :

ای اهل حرم میر و علمدار نیا مد      

        سقای حرم سید و سالار نیامد       

و امروز می یایند آزادگانی که دست نامحرمی که قصد این حرم را  کرده باشد ازد بازو قلم کنند .

مرضیه موسوی ندوشن 

 نظر دهید »
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

یاس کبود

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • فاطمه الزهرا
  • ندای منتظران
  • سخن بزرگان
  • بهداشت در اسلام
  • امام زمان
    • دلنوشته به امام زمان(عج)
  • شعر مهدوی
  • زندگی نامه بزرگان
  • ولایت
    • غدیر
  • مذهبی
  • مذهبی
  • مدافعان حرم
  • انقلاب اسلامي
  • دلنوشته
  • دلنوشته
  • شمس الشموس علي ابن موسي الرضا
  • اقتصادي

Random photo

مشرق ساغر

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس